بعد سياسى و احياى عاشورا از منظر فقه(2)


 

نویسنده : محمد رحمانى




 

ب. احكام فقهى تربت سيدالشهدا(ع)
 

مدفن شهيد، با ارزش و خاك شهيد، الهام‏بخش آزادگى، رادمردى، ايثار و ازخودگذشتگى است. تربت شهيد، به‏ويژه تربت سيدالشهدا(ع) آثار و بركات بى‏شمارى داردو در آن، رازها، ناگفتنى‏ها و پيام‏هاى گوناگونى نهفته است.
تربت سيدالشهدا(ع) در ميان همه خاك‏ها از اين امتياز برخوردار است كه با خون خدا(ثار الله) آميخته و عجين شده است. از اين رو، جاى تعجب نخواهد بود كه خداوند به آن،ارزش و عظمتى دهد كه شفاى درد درمندان، مسجد عاشقان و عارفان، سبب امان جان و مالمسافران، مايه آرامش و غفران مردگان و بركت زندگى نوزادان باشد.
به بيان ديگر، تربت سيدالشهدا(ع) تا آن‏جا احترام دارد كه در آغاز زندگى، كام نوزاد با آنمتبرك مى‏شود و در پايان زندگى، مراسم كفن و دفن انسان با آن معنويت مى‏يابد. تربتسيدالشهدا(ع) از نگاه فقهى، موضوع احكام مختلفى است كه روح، پيام و فلسفه هر يك،حفظ تداوم و احياى نهضت و قيام عاشورا است.
در اين بخش، با اين نگاه، برخى از اين احكام را بررسى مى‏كنيم.

1. حرمت اهانت
 

يكى از احكام تربت سيدالشهدا(ع) حرمت توهين به آن است. در جامع احاديث شيعه،مؤلف عنوان بابى را «حرمة التوهين بتربة قبر الحسين و ما ورد فى عقوبة من وهّنها»
[16] قرارداده و در آن، حديثى طولانى را نقل كرده است مبنى بر اين‏كه شخصى به‏علت بى‏احترامى و
اهانت به تربت سيدالشهدا(ع) گرفتار عذاب و آتش الهى شده است.
[17]
فقها نيز فتوا داده‏اند كه بى‏احترامى به تربت سيدالشهدا(ع) حرام است.
صاحب عروه در اين باره مى‏فرمايد:
«واجب است پاك كردن نجاست از تربت امام حسين...و حرام است نجس كردن آن و فرقىنيست ميان اين‏كه تربت از قبر شريف برداشته شود و يا از خارج قبر».
[18]
فقهايى كه بر عروه حاشيه زده‏اند اين مسأله را تلقى به قبول كرده و بر آن، حاشيه نزده‏اند.

2. برداشتن كام نوزادان
 

در روايات فراوانى ائمه(ع) دستور داده‏اند كه در آغاز زندگى نوزاد، كام او با تربتسيدالشهدا(ع) برداشته و متبرك شود؛ از جمله:
«عن الحسين بن ابى العلاء قال: سمعت اباعبدالله(ع) يقول: حنِّكوا اولادكم بتربة الحسين(ع)فانها امان.
[19]
يعنى حسين، پسر ابى‏علا مى‏گويد: شنيدم امام صادق(ع) مى‏فرمود: كام فرزندانتان را با تربتسيدالشهدا برداريد. پس همانا امان در آن است.
روايات در اين باره فراوان است. شيخ حر عاملى بابى را با نام «استحباب الاستشفاء بتربةالحسين(ع) و التبرك بها و تقبيلها و تحنيك الاولاد...» گشوده و در آن، چهارده روايت نقلكرده است.
[20]
فقها نيز بر اساس ا ين روايات، بر استحباب برداشتن كام نوزادان با تربت سيدالشهدا(ع)فتوا داده‏اند. محقق حلى در مقام شمارش مستحبات مربوط به اولاد مى‏نويسد:
«و تحنيكه بماء الفرات و تربة الحسين»؛
[21] يعنى مستحب است كام نوزاد، با آب فرات و تربتسيدالشهدا(ع) برداشته شود.
شيخ انصارى نيز يكى از مستحبات را تحنيك شمرده و مى‏نويسد:
«مستحب است شستن نوزاد، گفتن اذان در گوش راست و اقامه در گوش چپ و برداشتنكام او با آب فرات و تربت سيدالشهدا(ع).
[22]

3. سجده بر تربت
 

مستحب است سجده نماز، بر تربت سيدالشهدا(ع) باشد. روايات بسيارى بر اين مطلبدلالت دارد و بسيارى از محدثان، باب‏هايى را به اين عنوان اختصاص داده‏اند؛ از جمله، شيخحر عاملى بابى را با نام «استحباب السجود على تربة الحسين...» گشوده و چهار حديث در آن
آورده است؛ از جمله، مرسله صدوق:
«محمد بن على بن الحسين قال: قال الصادق(ع) السجود على طين قبر الحسين ينور الىالارضين السبعه»؛
[23]
يعنى شيخ صدوق مى‏گويد: امام صادق(ع) فرموده است: سجده بر تربت حسين، تا زمينهفتم را نورانى مى‏كند.
فقها بر اساس همين روايات، بلكه طبق مضمون آن‏ها فتوا داده‏اند؛ از جمله، محقق يزدىمى‏نويسد: «سجده بر زمين افضل است از سجده بر نباتات و كاغذ. و دور نيست كه سجده برزمين، افضل باشد از سجده بر سنگ. و افضل بر همه آن‏چه سجده صحيح است، سجده برتربت امام حسين(ع) است. پس سجده بر آن، حجاب‏هاى هفت‏گانه را مى‏درد و تا زمين هفتمرا نورانى مى‏كند».
[24]
فقهايى كه بر عروه حاشيه زده‏اند، بر اين مسأله، حاشيه‏اى ندارند و آن‏را تلقىبه‏قبول‏كرده‏اند.

4. تهيه تسبيح
 

مستحب است از تربت سيدالشهدا(ع) تسبيح تهيه شود. در كتاب جامع احاديث الشيعهبابى را بانام «استحباب اتخاذ السبحة خصوصاً من تربة الحسين و التسبيح بها وادارتها»
[25]گشوده و بيش از شش روايت در اين باره نقل كرده است؛ از جمله:
«محمد بن على بن الحسين قال: قال الصادق:... و من كانت معه سبحة من طين قبرالحسين(ع) كتب مسبّحاً و ان لم يسبّح بها»؛
[26]
يعنى شيخ صدوق مى‏گويد: امام صادق(ع) فرموده است:...هر كس تسبيحى از تربت قبر امامحسين(ع) با او باشد، جزو تسبيح گويان نوشته مى‏شود، هر چند با آن، تسبيح نگويد.
صاحب جواهر پس از تبيين كيفيت تسبيح مى‏نويسد:
«مستحب است تسبيح موصوف، بلكه هر تسبيحى از خاك قبر امام حسين باشد».
[27]

5. استشفا
 

روايات بسيازى درباره شفابخش بودن تربت سيدالشهدا(ع) وارد شده است. بسيارى ازمحدثان عالى‏مقام، ابواب و روايات گوناگونى را در باره استشفا به تربت و آداب آن گزارشكرده‏اند از باب نمونه:
در كتاب جامع احاديث الشيعه بابى با عنوان «باب الاستشفاء بتربة الحسين(ع) و التبرك بها و تقبيلها و جواز اكلها للاستشفاء»
[28] گشود. و در آن، بيش از 26 روايت را در اين باره نقلكرده است؛ از جمله:
«عن محمد بن سليمان البصرى، عن ابيه، عن ابى عبدالله(ع) قال: فى طين قبر الحسين(ع)الشفاء من كل داءٍ و هو الدواء الاكبر»؛
[29]
يعنى محمد، پسر سليمان بصرى از پدرش نقل مى‏كند امام صادق(ع) فرموده است: در تربتقبر حسين(ع) شفاى هر دردى نهفته و بزرگ‏ترين دارو همان است.
روايات درباره شفابخش بودن تربت امام حسين(ع) فراوان است. افزون بر روايات، فقهانيز تصريح كرده‏اند كه خوردن خاك، هر چند اندك حرام است، مگر تربت سيدالشهدا(ع).محقق حلى در كتاب شرايع مى‏نويسد:
«خوردن حتى اندكى از خاك حلال نيست، مگر تربت سيدالشهدا. پس همانا خوردن آنبه قصد استشفا جايز است».
[30]
صاحب جواهر پس از نقل كلام محقق حلى مى‏فرمايد:
«بى‏اختلاف، بلكه اجماع به هر دو قسم (منقول و محصل) بر آن قائم است، بلكه رواياتدر اين باره، مستفيض و يا متواتر است».
[31]
حضرت امام خمينى(ره) نيز در تحريرالوسيله مى‏نويسد:
«خاك قبر سيدالشهدا از ديگر خاك‏ها (از حرمت خوردن) استثنا شده است».
[32]

6. مخلوط كردن با حنوط
 

از جمله آداب و احكام مراسم به خاك سپارى ميت، اين است كه مقدارى از تربتسيدالشهدا(ع) با حنوط مخلوط شود و سپس در مواضعى كه قرار است ماليده شود، مانندمواضع سجده، مورد استفاده قرار گيرد.
شيخ حر عاملى بابى را تحت عنوان «استحباب وضع التربة الحسينيه مع الميت فىالحنوط...» گشوده و در آن رواياتى را نقل كرده؛ است از جمله:
«محمد بن عبدالله بن جعفر الحميرى قال: كتبت الى الفقيه(ع) اساله عن طين القبر يوضع معالميت فى قبره هل يجوز ذلك ام لافاجاب (و قرأت التوقيع و منه نسختُ): توضع مع الميتفى قبره و يخلط بحنوط، ان‏شاءالله»؛ يعنى جعفر حميرى مى‏گويد: طى نامه‏اى از فقيه (امامزمان)(ع) پرسيدم: خاك قبر (امام حسين) را همراه مرده در قبر مى‏گذارند، آيا جايز است؟ آنحضرت پاسخ داد (و من خودم پاسخ را با مهر شريف خواندم و از آن نسخه بردارى كردم): باميت در قبر بگذارند و آن را با حنوط مخلوط كنند، ان‏شاءالله.
فقها نيز از جمله مستحبات مراسم به خاك‏سپارى ميت را مخلوط كردن اندكى از تربتسيدالشهدا(ع) با كافور بيان كرده‏اند صاحب عروه مى‏نويسد:
«مستحب است مخلوط كردن مقدارى از تربت قبر امام‏حسين(ع) با كافور وليكن نبايدباآن، جاهايى از بدن ميت، كه با رعايت احترام تربت منافات دارد، مسح شود».
[33]
در اين مسأله، فقيهانى كه بر عروه حاشيه دارند، جز آيةالله مرعشى، كه حاشيه توضيحىدارد، كسى حاشيه‏اى به عنوان رد نزده است.

7. نوشتن آيات و شهادت (توحيد، نبوت و امامت) بر كفن
 

بسيارى از فقها تصريح كرده‏اند كه مستحب است بر كفن ميت، شهادت بر توحيد، نبوتو امامت و همانند آن نوشته شود و نيز تصريح كرده‏اند كه اين كتابت، با تربت سيدالشهدا(ع)باشد شيخ حر عاملى بابى را با نام «استحباب كتابة اسم الميت على الكفن و انه يشهدان لااله الاالله و يكون ذلك بطين قبر الحسين(ع)» گشوده است و از جمله رواياتى كه در آن نقل كردهاست، اين روايت است:
«محمد بن عبدالله بن جعفر الحميرى عن صاحب الزمان(ع) انه كتب اليه: قد روى لنا عنالصادق(ع) انه كتب على ازار اسماعيل، ابنه: اسماعيل يشهد ان لا اله الا الله. فهل يجوز لنا اننكتب مثل ذلك بطين القبر ام غيره؟ فاجاب: يجوز ذلك و الحمدلله»؛
يعنى عبدالله، پسر حميرى، از امام زمان(ع) مى‏پرسد: روايت شده است كه امام صادق(ع) بركفن (لنگ) فرزندش نوشت: اسماعيل شهادت مى‏دهد كه لا اله الا الله. آيا جايز است ما نيزاين گونه با خاك قبر (امام حسين) ياغير قبر بنويسيم؟ آن حضرت پاسخ داد: جايز است.
فقها نيز فتوا داده‏اند كه مستحب است نام ائمه، آيات و دعاى جوشن، با تربتسيدالشهدا(ع) بر كفن مرده نوشته شود از جمله، صاحب جواهر در مقام توضيح كلام محققحلى، مبنى بر استحباب نوشتن آيات و ادعيه با تربت، مى‏نويسد:
«از آن‏چه گفته شد، دليل آن‏چه را بسيارى از فقها فرموده‏اند، روشن مى‏شود، بلكهدرجامع المقاصد و كشف اللثام به فقها نسبت داده‏اند استحباب نوشتن (نام ائمه، آياتوشهادت‏بر توحيد، نوبت و امامت) با تربت سيدالشهدا را به علت رعايت وظيفه نوشتنو(احترام) تربت».
صاحب عروة نيز در مقام بيان مستحبات تكفين ميت مى‏فرمايد:
«بهتر اين است كه دعاهاى مذكور (قرآن، جوشن كبير و حديث سلسلة الذهب) با تربتقبر سيدالشهدا باشد».
[34].

پي‌نوشت‌ها:
 

[16]. جامع احاديث الشيعه، باب 81 از ابواب زيارة النبى، ج‏15، ص‏223.
[17]. همان، ج‏1.
[18]. عروة الوثقى، ج‏1، ص‏90، مسأله 25 فى احكام النبى.
[19]. همان، ج‏14، باب 70 از ابواب المزار و ما يناسبه، ح‏8؛ و نيز ر.ك: كامل الزيارات، ص‏278؛ تهذيب، ج‏6،ص‏74، ح 143.
[20]. همان، ج‏14، ص‏521.
[21]. شرائع الاسلام، ج‏2، ص‏343.
[22]. كتاب نكاح، احكام اولاد.
[23]. وسائل الشيعه، ج‏3 و باب 16 از ابواب ما يسجد عليه، ص‏607.
[24]. عروة الوثقى، ج‏1، ص‏592، مسأله 26، فى مسجد الحبه.
[25]. جامع احاديث الشيعه، ج‏15، باب‏80، ص‏421.
[26]. همان، ص‏422؛ ر.ك: وسائل الشيعه، ج 3، باب 6 از ابواب ما يسجد عليه، ح‏1، ص‏607.
[27]. جواهر الكلام، ج‏10، ص‏404.
[28]. جامع احاديث الشيعه، ج‏15، باب 76، ص‏399.
[29]. همان، ح‏4، ص‏402.
[30]. «فلا يحل شئ منه عدا تربة الحسين عليه السلام فانه يجوز الاستشفاء به» (محقق حلى، شرائع الاسلام،در ضمن جواهر الكلام، ج‏36، ص‏358).
[31]. همان.
[32]. تحريرالوسيله، ج‏2، ص‏147، كتاب اطعمه و اشربه، مسأله 9.
[33]. عروة الوثقى، ج‏1، ص‏415، مسأله 9 فى الحنوط.
[34]. عروة الوثقى، ح‏1، ص‏412. مستحبات الكفن.
 

منبع :فصلنامه حکومت اسلامی شماره 27